من سکوت خویش را گم کرده ام!
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم ؛
عاقبت افسانه ی مردم شدم!
ای سکوت ای مادر فریادها
ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها
من ندیدم خوش تر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریادها!
گم شدم در این هیاهو گم شدم
تو کجای تا بگیری داد من؟
گر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من!
« فریدون مشیری»
مرسی سپیده:)
و خدا ، برای نگفتن حرف های بسیار داشت ،
که در بیکرانگی دلش موج می زد و بی قرارش می کرد .
و عدم چگونه می توانست " مخاطب " او باشد ؟
هر کسی گمشده ای دارد ،
و خدا گمشده ای داشت .
هر کسی دو تا است ، و خدا یکی بود .
هر کسی ، به اندازه ای که احساسش می کنند ، "هست " .
هر کسی را نه بدانگونه که "هست " ، احساس مس کنند ،
بدانگونه که " احساسش " می کنند ، هست .
انسان یک " لفظ " است ،
که بر زبان آشنا می گذرد ،
و "بودن " خویش را از زبان دوست می شنود .
هر کسی " کلمه ای " است :
که از عقیم ماندن می هراسد ،
و در خفقان جنین ، خون می خورد ،
و کلمه مسیح است ،
دکتر علی شریعتی.......
سلام و درود. خوبی؟ سال نو مبارک . امیدوارم سال خوب و خوشی داشته باشی. شعرت هم عالی بود . آخه عاشق شعر های فریدون مشیری هستم.
موفق باشیی ی ی ی ی
سلام
سال نو شما هم مبارک
قابل نداشت !
ای افتو مه ، به زیر چوقات
ای پاک ترین پیـا ، محمد
ای وسته به خاک پای اسبت
خان و لر و کهـخدا ، محمد
میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و امام جعفر صادق (ع) را به شما تبریک و تهنیت عرض می کنم.
به امید ظهور منجی
خدا نیهدارت
سلام
جالب است ، این پست شما کلماتی است از آخرین پست من.
با سوکتی واقعی به روزم.
ساغول.
سلام
معذرت از اینکه اینقدر دیر سر زدم دنیاست دیگه........
مطلبی آماده کردم خشحال میشم اگه بهم سری بزنی و نظری بدی
یا حق